سوزن دوزی بلوچ
- مجموعه: هنرهای دستی و ترسیمی
سوزندوزی بلوچ هنر ظریف و پر سابقهای است
سوزندوزی یا نخدوزی یا گلدوزی یکی از روشهای دیرینه آرایش جامه است، که خصوصا در میان زنان بلوچ هنری رایج است. در این نوشتار میتوانید با ویژگی های منحصر به فرد این روش رودوزی در هنرهای دستی ایران زمین آشنا شوید.
در غرب ایران، قطعاتی از منسوجات سوزندوزی شده با نقشهای پیچیده که تاریخ ساخت آنها به شش هزار سال پیش از میلاد مسیح میرسد، پیدا شده است.
دستدوختهها بهجز جنبه تزیینی و شناسنامهای، در بعضی اوقات بهخاطر عقاید مذهبی بر روی کلاه یا پوشاک جلوهگری میکرده است. در قبل از اسلام بهجز جنبه تزیینی، جنبه طلسم گونه آن نیز مطرح بوده است. در بیشتر نقاشیها یا نقش برجستهها، طرحهایی بر روی لباسها منقوش شده است. جامههای روی نقش برجستههای پیش از اسلام حکایت از رواج سوزندوزی در آن زمان دارد.
سوزندوزی بلوچ هنر ظریف و پر سابقهای است، که هیچ کس به درستی نمیداند از چه زمانی در ایران رواج یافته است و در کتب تاریخی کمتر از آن یاد شده است. با این وجود میتوان گفت کار بلوچدوزی که همان گل ابریشم دوخته بر پارچههاست و در دورهای با صنعت تولید ابریشم رابطه داشته است.
در کتاب آخرین ماموریت، نوشته مغرالدین مهدی، راجع به سوزندوزی آمده: یکی از صنایع که در حد خود بسیار زیبا و ارزنده است، صنعت دوزندگی و دستدوزی جلیقه و لباس زنانه است. مانند ترمه، دست دوزی مینمایند و با نهایت زیبایی و با ابریشمی که با رنگهای طبیعی رنگ کردهاند و رنگش ثابت است و هیچ وقت از بین نمیرود، نخدوزی میکنند. صدها مربع و مستطیل و لوزی میدوزند، یک اندازه که اگر با پرگاری دقیق اندازهگیری کنند سرمویی تفاوت ندارد.
سوزندوزی یکی از روشهای دیرینه تزیین لباس است که در میان زنان بلوچ هنری رایج است
پیشینه سوزن دوزی
سوزن دوزی این هنر پرجذبه را نمی توان به زمان خاصی اختصاص داد اما اگر بخواهیم زمان به فعلیت رسیدن آن را بررسی کنیم شاید در حدود 100 یا 200 سال پیش از ظهور اسلام و آمدن اسلام به ایران مربوط باشد که قومی به نام اسلاوها به ناحیه ای از بلوچستان آمده و در آنجا سکنی گزیدند. این گروه از اسلاوها از طریق جاده ابریشم به این منطقه آمده بودند (این منطقه در حال حاضر جز خاک پاکستان است و در مرز افغانستان و پاکستان قرار دارد). این ناحیه را که این گروه برای سکونت خویش برگزیده بودند به علت اینکه مسیحی بودند و آئین اسلام را قبول نداشتند کافرستان می گفتند که این قوم پرورش کرم ابریشم و به دست آوردن نخ از پیله های ابریشم و استفاده از آن را در پارچه بافی و سوزن دوزی به زنان بلوچ آموختند.
به همین سبب بلوچستان، این خطه گسترده و خشک با مردمان سختکوش و خستگی ناپذیرش خاستگاه یکی از ظریف ترین هنرهای دستی ایران است.
ویژگی های سوزن دوزی بلوچستان
بدون تردید سوزن دوزی بلوچستان را باید در زمره یکی از اصیل ترین و جالب ترین صنایع دستی کشور به حساب آورد و یکی از ظریف ترین هنرهای دستی ایران است که طی آن تمام یا قسمت اعظم پارچه از کوک وبخیه های رنگین پوشیده شده است.
این صنعت که در آن ذوق و خلاقیت زنان سوزندوز به صورت طرحهای سنتی محلی که بیانگر خصوصیات و ویژگیهای هر منطقه است خلاصه می گردد، امروزه در میان صنایع هنری و سنتی کشور مرتبه و مقام بسیار والایی دارد. شناخت این هنر ارزنده توسط ساکنان شهرها با افزایش تقاضا برای محصولات سوزندوزی و ازدیاد تولید در مناطق مختلف مقارن بوده است و از این رو انواع رومیزی، کوسن، سفره، آباژور، پرده و غیره نیز توسط سوزندوزان تولید می شود.
مهمترین مراکز تولید سوزندوزی عبارت است از: اسپکه، هریدک، کوپچ، پیپ، مته سنگ، چانف، مهنت، ایرندگان، قاسم آباد، گشت، سوران، کله گان، بمپور، اسماعیل آباد و زاهدان. برای طرح سوزندوزی از پارچه و نخهای رنگی که مواد اولیه را تشکیل می دهند استفاده می شود.
نخهای مورد استفاده از جنس ابریشم و پنبه است که بیشترین نخ مورد استفاده نخ پنبه ای است که به راحتی می توان آنرا در بازار از واسطه ها دریافت کرد. نخ پنبه ای انواع مختلف دارد که به علت همجواری با پاکستان بیشترین استفاده از نخهای پنبه ای وارداتی پاکستان می باشد.و علاوه بر آن از نخهای مرغوب دمسه نیز استفاده می شود.
از نخ ابریشم بیشتر در گذشته استفاده می شد که امروزه به علت کمیابی آن و گرانقیمت بودنش کمتر مورد استفاده قرار می گیرد. نخهای به کار رفته در سوزندوزی به صورت مختلف و متنوع انتخاب می شوند که بیشتر از نخهای به رنگ تیره استفاده می شود.
80 درصد آنها را رنگهای قرمز و نارنجی روشن تشکیل می دهد. نحوه دوخت همه نقشها به این صورت نیست. و به این صورت است که سوزندوزان مستقلا به تهیه محصول می پردازند و در صورت کار گروهی پس از پیاده کردن طرح کلی ، هر زن یا دختر سوزندوز یک رنگ را تماما سوزندوزی می کند و برای قسمت بعدی و استفاده از رنگ دیگر در تولید محصول آنرا به هنرمند بعدی سپرده و این عمل تا خاتمه کار و تکمیل محصول ادامه می یابد.
در گویش محلی به این عمل دسته جمعی ، حشر گفته می شود. منظور از پرکار، کم کار و میان کار این است که اگر تمام پارچه مورد نظر سوزندوزی شود پرکار است ولی اگر بیشتر قسمتهای پارچه سوزندوزی شود اما فواصلی هرچند کم هم باقی بماند نوع دوخت میان کار است ولی اگر فواصل باقیمانده زیاد باشد نوع کم کار را تشکیل می دهد.
سبد ماهیگیری صنایع دستی استان کردستان
سبدبافی از صنایع دستی استان کردستان است
رویش درخت "بید" در کناره رود برای مردم اورامان، این امکان را فراهم می کند تا از ساقه های آن در سبد بافی استفاده بکنند. علاوه بر این از برگ درخت "بید" در رفع پاره ای از دردهای مفاصل بهره می گیرند سبد بافی از زمره کارهای مردان اورامان است. ترکه ها را در هنگامی که انعطاف لازم دارند از تنه درخت جدا و به شیوه ای بسیار کهن به فرم ها و شکل های گوناگون و هر یک را جهت استفاده در کاری معین می بافند.
آموزش سبد بافی با چوب
تعداد و طول ترکه ها را به اندازه شی که لازم است بافته شود انتخاب می کنند. این نوع سبد در صید ماهی بکار گرفته می شود. شکل سبد به گونه ای است که هنگام غوطه ور شدن در آب و ورود ماهی در آن به دلیل برگشت لبه خارجی آن به داخل و جریان تند آب، خروج ماهی از آن تقریبا امکان ناپذیر است. مردان روستا به شیوه دیرینه و با استفاده از سبدهای بافته شده به صید ماهی روی می آورند. سبد غوطه ور در آب به حال خود رها می شود تا صید خود را به دام اندازد.
• دستگاه ابریشم بافی
• دستگاه ابریشم بافی:
کارگاه ابریشم بافی از قسمت های مختلفی تشکیل شده است
کارگاه ابریشم بافی که از چند قسمت تشکیل شده است و در دو نوع زمینی یا چاله ای و سطحی یا بدون چاله نصب می شود. اجزای کارگاه ابریشم بافی شامل مواردزیر است:
◊ نورد کارگاه ابریشم بافی: چوبی است استوانه ای شکل و به قطر ۱۵ الی ۲۰س و به طول ۱۳۲ س که بر روی دو پایه پوبی مستقر شده است. کارکرد آن در کارگاه ابریشم بافی محکم کردن نخ ابریشم و تابیدن پارچه بافنده به دور آن و ردیف کردن نخها جهت بافندگی است. نورد بوسیله یک پارچه چوبی به زمین محکم می شود.
◊ نورد گردان: یکی از اجزای کارگاه ابریشم بافی می باشد. چوبی که بوسیله آن نورد را می گردانند.
◊ پایه: دستگاه ابریشم بافی دارای شش پایه چوبی می باشد. دو پایه در جلو و پشت، برای محکم کردن تارهای بافندگی و دو پایه برای نگه داشتن نورد و دو پایه برای متصل کردن پدال به زمین است.
◊ شانه: ابزاریست چوبی با دندانه های چوبی یا فلزی که در ابعاد ۴۸در ۲۰س ساخته میشود. وظیفه شانه در ابریشم بافی این است که پس از عبور پود از تارها آنها را محکم به هم بکوبد.
◊ قرقره: در ابریشم بافی ابزاریست که بصورت جفت در بالای گورد قرار می گیرد. قرقره ها از یک طرف بوسیله نخ به چهار چوبه دار و از طرف دیگر به گورد متصل می شود. وظیفه آنها تنظیم کار گورد است. طول آنها ۲۲س و عرض آنها ۵/۶س بوده و تماما از چوب ساخته شده اند.
◊ پدال: جنس پدال در کارگاه ابریشم بافی چوب است و باشکلی شبیه پدال وسایل نقلیه در پائین دستگاه بافندگی قرار دارد. با پدال کارگاه ابریشم بافی نخ از یک طرف به زمین و از طرف دیگر به گوردها متصل می باشد. تعداد آنها دو عدد است که پای بافنده بر روی آنها قرار می گیرد. وظیفه آنها کشیدن گوردها به پائین بوده و عموما طول آنها ۲۷س و عرض آنها ۹س است.
• ابزارهای ابریشم بافی:
ماکو، ماسوره کوچک و بزرگ، گورد از ابزارهای مهم در ابریشم بافی می باشد
* ماکو: یکی از ابزارهای ابریشم بافی ماکو می باشد، وسایل چوبی که ماسوره در داخل آن قرار گرفته و پود را از بین تار ها عبور می دهد. اندازه بیرونی آن ۲۸در ۵ س و قسمت داخلی آن ۵/۱۳ در ۱۴ س است.
* ماسوره کوچک: ماسوره کوچک که از لوازم ابریشم بافی می باشد ساخته شده از نی است و نخ های بافندگی (پود) به دور آن پیچیده شده و برای بافندگی در داخل ماکو قرار می گیرد. طول آن ۷ س و قطر آن ۵/۱س است.
* ماسوره بزرگ: طول آن ۱۰س و قطر آن ۲س است و نخ چله بدور ماسوره بزرگ پیچیده می شود.
* گورد: یکی ابزارهای ابریشم بافی است که از ترکیب سه نی و نخ های پنبه ای ساخته شده است. طول آن ۵۷و عرض آن ۱۸س بوده و از قسمت بالا به قرقره و از پائین به پدال دستگاه ابریشم بافی متصل میباشد وظیفه گورد بالا و پائین بردن تارهای بافندگی جهت عبور دادن پود می باشد. برای آنکه نخ ها را داخل ماسوره بپیچند نیز از دستگاهی استفاده می کنند که به آن چرخ گویند.
آشنایی با هنر ابریشم بافی
صنعت ابریشم بافی در ایران از سابقه طولانی برخوردار است
ابریشم بافی
( Silk Wearing Abrisham bafi)
رشته ابریشم، الیافی است که به واسطه ی برخی از انواع کرم هایی که برای حفاظت از خودشان پیله می سازند، تولید می شود.
تاريخچه ابریشم بافی:
از جمله مراکز ابریشم بافی ایران مناطق رامیان، مینودشت و ترکمن صحرا می باشد
بنا به شواهد تاريخی، كشف كرم ابريشم و پرورش آن براي نخستين بار در چين باستان اتفاق افتاد. اما به هرحال پس از حدود سه هزار سال پنهان كاری، ديگر جوامع از شيوه پرورش و تهيه ابريشم اطلاع يافتند. پرورش كرم ابريشم بتدريج در جوامع مختلف خصوصاً ژاپن و ايران گسترش يافت و يافته های حفاری مارليك و چراغعلی تپه گويای رشد صنعت ابریشم بافی مردم روستانشين ايران در دوره ماقبل تاريخ می باشد.
در محدوده فعلی استان گلستان ( كه در گذشته به نام گرگان بوده ) ابريشم بافی و توليد ابریشم دارای سابقه ای ديرينه می باشد. با توجه به منابع تاريخی، در دوره حمله مغولان و عهد صفويه، گرگان يكي از مناطق مهم توليد ابريشم ايران بوده است.
لازم بذكر است كه پارچه های بافته شده در منطقه گرگان و دشت به سبك پارچه های ابريشمی چينی می باشد.
این دستبافته ها در سال 1356 هجری شمسی برنده جایزه ظریف ترین و زیباترین دستبافته جهان گردید و جایزه یونسکو را از آن یک زن ایرانی به نام خانم صغری کبیری از اهالی روستای زاوین در استان خراسان رضوی نمود.
پارچههای ابریشمی با تارهای طلا و نقره در شوشتر، شیراز، فسا، اصفهان بافته میشدند و از جمله مراکز ابریشم بافی ایران مناطق رامیان، مینودشت و ترکمن صحرا در استان گلستان و روستای زاوین، کلات نادری، راز، جرگلان، مانه و سملقان در استان خراسان را میتوان نام برد.
معرفی مواد و لوازم ابریشم بافی:
دار ابریشم بافی باید دارای تکیه گاه مناسب از جنس نرم و پوشش پلاستیکی باشد
- دار ابریشم بافی:
دار ابریشم بافی باید سالم و عاری از هرگونه شکستگی باشد و در ضمن دار ابریشم بافی دارای تکیه گاه مناسب از جنس نرم و پوشش پلاستیکی باشد و پهنای آن از ۳۵س کمتر نباشد.
- کارگاه ابریشم بافی باید دارای نور کافی باشد:
برای ابریشم بافی حداقل پنجره ای به ابعاد یک پنجم کف کار گاه نصب شود. همچنین محل نصب لامپ ها طوری باشد که برای بافنده ابریشم ایجاد خیرگی و سایه نکند.
• مواد اولیه ابریشم بافی:
- نخ چله: نخ چله یکی از مواد مهم در ابریشم بافی می باشد. در زبان محلی به آن تانه، گوله نخ یا نخ گرد می گویند و جنس آن از ابریشم بوده و تاب این نخ ۴ یا ۵ لاست. ابریشم بافان استان نخ چله را از پیله های ابریشم که خود پرورش می دهند تهیه می کنند.
- ابریشم جفت بافت: که در زبان محلی به آن بافه می گویند و به عنوان پود از آن استفاده میکنند.
- نخهای طلایی و نقره ای رنگ: که جهت تزئین به عنوان پود از آن استفاده می کنند.
- رنگ: شامل رنگ طبیعی (روناس، پوست گردو وپوست انارو…) و رنگ شیمیایی (آبی، مشکی، قرمز، سبز )بوده و برای رنگرزی نخ ها از آن استفاده می شود.
لبتک ( عروسک سیستانی )
صنایع دستی سیستان و بلوچستان
همیشه سعی بر این بوده تا عروس را در روز و شب عروسی به بهترین روش بیارایند تا تمام زیبایی عروس در آن روز و شب نمایان شود. عروسک متشکل از عروس + ک می باشد یعنی عروس کوچک.
در سیستان به این نوع عروسک لبتک می گویند که برگرفته شده از واژه لعبت می باشد که در فرهنگ فارسی معین بازیچه و عروسک معنی شده است. می توان گفت لبتک همان معنی عام عروسک می باشد به این دلیل نیز می بینیم که عروسک ها را به زیباترین حالت ممکن می سازند.
اگر چه عروسک ها نمونه های کوچک شده از واقعیات می باشند واقعیاتی که ممکن است نشان از حالتی انسانی داشته باشد یا حیوانی یا نماد و نشانه یک شئ باشد ولی این ابزار با همه سادگی و زیبایی اش یکی از مهم ترین راههای درونی کردن مفاهیم اخلاقی و اجتماعی در کودکان بوده و هست و خواهد بود.
در جایی گفته بودم که عروسک ها نیز خود رسانه هستند و اگر درست بشود از آنها استفاده کرد نقش و تاثیرشان کمتر از رسانه های دیگر نیست. اگر چه خود می دانم که برد و سطح پخش شان به پای رسانه ها نمی رسد ولی به نظرم تاثیر شان عمقی تر بوده و کودک و ذهن کودک را بیشتر درگیر خود می کنند.
عروسک سیستانی یا "لعبتک” یا "لبتک” که با چوب درخت مقدس سیستانی به نام "گز”، ( نماد دختران و زایش) ساخته می شود ریشهای عمیق در فرهنگ مردم منطقه دارد، و از دیر باز نقش مهمی در فهماندن آداب اخلاقی و اجتماعی برای کودکان سیستانی ایفا می کرده است ولی متاسفانه با پیشرفت صنعت و ظهور مدرنیته دیگر تنها می شود این رسانه را در خاطره ها و از مدتی قبل تر در چند وبسایت و کتاب پیدایش کرد.
از آنجایی که ابزار تهیه عروسک ها ساده بوده در هر خانواده ای این لوازم به آسانی و در حجم زیاد قابل دسترس بوده است اینان برای خرید و فروش ساخته نمی شدند و مادر هر خانواده ای آن را برای کودکان خود می ساخته پس عروسک ها را می شود در سترس ترین و کم هزینه ترین رسانه قلمداد کرد که نقش خود را از دیر باز به درستی ایفا کرده است.
عروسک لبتک
عروسک سیستانی
منبع:seeiran.ir
ايشان از تزيينات ديگري به نام گلماله استفاده ميکند که در اکثر بافتهاي عشايري همه مناطق کاربرد دارد.
از سوي ديگر، سي الي چهل رشته نخ به طول 20 الي 25 سانتيمتر تهيه و (تعداد نخها بر اساس کوچکي و بزرگي گلماله است) رشتهها را از وسط دو لا کرده، حلقهاي جهت اتصال رشتهها در محل تاشدن رشته درست ميشود.
جهت محکم شدن اين حلقه به رشتهها پس از چند بار پيچيدن دور رشتهها با جوالدوز دوخت نخ حلقه را گرفته، از سر به درون رشتهها برده و کور ميکند. انتهاي رشتهها با قيچي صاف ميشود. ويژگي گل مالههاي حاج حسيني اين است، که در تمام بافتها نخ پيچي حلقه همرنگ رشتهها است. براي تزيين بعضا، در اتصال گل ماله به رشمه، يک عدد خرمهره هم متصل ميشود.
برخلاف پوششهاي اسب، که اکثرا دلايل بهداشتي و يا حفاظتي دارد، پوششهاي شتر، به استثنا ـ جهاز شترـ صرفا جنبه زينتي دارند. ممکن است تصور شود ساختن اين پوششها به قصد پوشاندن قسمتهاي ناهمگون و نامتناسب شتر است. اما اين نظريه هيچ پايه و اساسي ندارد، زيرا تا کنون چنين فرضيهاي از جانب شترداران و زنان آنها که سازنده پوششهاي شتر هستند، شنيده نشده است.
در فرهنگ اين مردم، شتر حيواني است کامل و مثل ديگر مخلوقات خداوند مبرا و بينقص، اما زينتپذير. و اين زينتپذيري به دلي نقص پوشي نيست و آنها تنها در مراسم جشن و عروسي به تزيين شتر ميپردازند. البته در مجالس تعزيه نيز از تزينات شتر استفاده ميشود.
تزيينات شتر شامل چند دسته است، که هر کدام در ارتباط با قسمتي از بدن اوست.
افسار شتر: معمولا از الياف بافته شده پشم درست ميشود.
کلاه (سربند)، روبند و پوزهبند: نوارها و تزيينات سر و صورت شتر است. پوزه بند با نواري به پشت سر شتر وصل ميشود و زنگولهاي نيز دارد، که افسار از آن منشعب ميگردد. وي به اين نمونهها در اصطلاح محلي آبسال ميگويد.
گردنبند و پهلوبند: براي گردن و پهلوهاي شتر استفاده ميشود. عمدتا در نوارهاي گردن شتر جاي زنگوله نيز تعبيه ميشود. وي در اصطلاح محلي به اين نمونهها گلابسال ميگويد. در اين بافتهها، فضاي خالي مثلث در گردن شتر ميرود به طوريکه بافت نوشتههاي «يا ابوالفضل» ، «يا حضرت محمد» و «الله اکبر» در جلوي شتر ميآيد. شيوه بافت نوار در هر سه، تار و پود چهار لايه است.
زانوبند: از ديگرتزيينات شتر است، که به زانوهايش بسته ميشود که بافت نوار آن هم چهار لايه تار و پود و تزيينات آن داراي سه رديف توري و گلماله است. لازم به ذکر است، که تنها نقشي که حاج حسيني در ابتدا و انتهاي بافت کتيبهها استفاده ميکند، نقش حوض است.
از نمونههاي موجود تنها يک کلاه شتر لر فارس و يک کلاه شتر قشقايي است که، نوشتهدار است و نام بافنده در نوار آن بافته شده است. همچنين در يک جل قشقايي و يک گردنبند شتر قشقايي، تاريخ بافت در نوار بافته شده است.
ابزار و وسايل مورد استفاده:
قيچي: براي چيدن نخ هاي اضافي در حين و اتمام بافت استفاده ميشود.
جوالدوز دوخت: اين نوع جوالدوز بيشتر در دوخت جهاز شتر و بافتهاي ظريف و ترميم بافت نوشتهها کاربرد دارد.
جوالدوز بافت: جنس آن از آهن است و 23 سانتيمتر طول دارد. سمت چپ سوراخدار و سمت راست نوک باريک است.
دوک: جهت پيچيدن نخهاي چهار لايه به کار ميرود. نخ به چوب محوري دوک محکم شده، ادامه آن به انتهاي محور، جايي که شيار دارد، متصل ميشود. سپس محور دوک را به زمين تکيه داده، سر ديگر را با سر انگشت به حالت ايستاده نگهداشته، دوک چرخانده ميشود. چرخش دوک موجب پيچش نخ به اندازه و طول دلخواه ميگردد.
کفي: اين ابزار از جنس آهن است و جهت تکيهگاه جوالدوز به هنگام دوخت کاربرد دارد، همچنين محافظ کف دست بافنده است.
مواد مورد استفاده:
نخ: نخ به کار رفته در بافتها، تماما از کرک گوسفند استراليايي شماره يک است. رنگ کرکهاي مورد استفاده بيشتر چهار رنگ آبي، قرمز، زرد و سبز است، بعضا رنگ صورتي نيز استفاده ميشود.
خرمهره: جهت تزيين بافتهاي مختلف مورد استفاده قرار ميگيرد.
بافت نوشته ورامين
ورامين، مجموعه زيادي از گروههاي قومي مختلف ايران را در خود جمع کرده است. هر يک از اين اقوام، که داراي بافتههاي خاص خود هستند، پس از همجواري، تاثير متقابلي بر يکديگر داشته و مجموعه بينظيري از بافتههاي متنوع ايجاد کردهاند. برخي، جنبه فني و ساختاري داشته و برخي به نقش و ترکيببندي مربوط ميشده و گاهي هم اثراتي روي اندازه و کاربرد دستهاي از بافتهها داشته است. در اکثر بافتههاي اقوام مختلف، وجوه مشترک ديده ميشود که يادر مبناي ساختاري و يا در نحوه مصرفشان يکسان ميباشند.
منتها در بين آنها، بافتهايي موجود ميباشد که در نوع خود جالب و ديدني است. از جمله اين بافتهها، ميتوان به بافت نوشتههاي پيرمرد جواد آبادي اشاره کرد. مرتضي حاج حسيني جواد آبادي، متولد 1317 اهل جواد آباد ورامين که از سال 1340 به تهران عزيمت کرده و تا به حال در شهر تهران سکني گزيده است. پدر حاج حسيني نيز، از ساکنين بومي ورامين بوده، در حاليکه پدربزرگش از اردستانيهاست و اينگونه به نظر ميرسد که، از دو نسل قبل در روستاي جواد آباد مستقر شدند.
هنرمند مورد نظر پس از سالها به انگيزه تعزيه ماه محرم، مجددا شروع به بافت نوشته و تزيينات شتر ميکند. ايشان جدا از تزيينات شتر (آبسال، گلابسال، زانوبند، گردنبند و … ) دو عدد پرچم ايران نيز بافته که نوار آن به طول بيش ُميباشد و نام دوازده امام و چهارده معصوم بر روي آن کتيبهبافي شده است.
بافت نوشته ورامين
نکته حايز اهميت در بافتههاي نواري شکل آقاي حاج حسيني، کلمات نوشته شده با تکنيک تار و پود چهار لايه است. پرچمهاي بافته شده نيز با تکنيک کتيبه بافي (بافت نوشتههاي نواري) و تورهاي بافته شده از رشمه و تزيينات گل ماله (هر کدام به طول بيش از 5 متر) است، که کاربرد و استفاده آن در جلوي دستههاي ماه محرم بالاخص روز تاسوعا و عاشورا ست.
بافت نوشته مذکور، از شيوههاي تحسين برانگيزي است که در آن تنها از ابزار جوالدوزبافت استفاده ميشود. نگهداشتن تارها به هيچ دستگاهي نياز ندارد و تنها با حلقهاي چند لايه از نخ و يا حلقهاي فلزي نگهداري ميشود. آنچه که در اين نوع بافت حايز اهميت است، چهار لايهبودن تارها و استفاده از دو رنگ ترجيحا متضاد در تاباندن چهار لايهاي هر تار است.پود، با جوالدوز بافتني رد ميشود و بايد نخ آن همرنگ نوشتههاي بافت باشد. هنگام رد کردن پود و بازي با چهار لايه تارها، نقطه گذاري انجام ميشود و به اين ترتيب رنگ نخ حروف از رنگ نخ زمينه جدا ميگردد. اين بافتهها در عرض حداکثر به 15 سانتيمتر ميرسد و طول آن بسته به نوع کاربرد اثر متفاوت است.
براي پودکشي، بافنده از رج اول شروع به کشيدن پودها ميکند. لبهپودهاي آزاد گذاشته شده را، با سر جوالدوز يک بار از سمت راست و به دنبال آن از پود آزاد سمت چپ بافته را ميکشد. در حين کشيدن، کل بافت را با دست چپ ميگيرد.پودها را به حدي ميکشد که بافت اندکي خم شود و در انتهاي کار تارها را کور ميکند. بعد از آن مابقي تارهاي اضافي، چيده و يا به پشت بافت دوخته شود. همچنين رشمه در اکثر بافتهاي عشايري موجود است.
مرتضي حاج حسيني، رشمهها را از چهار رشته نخ چهارلا تهيه ميکند. حلقهاي از نخ درست کرده، يک سر چهار رشته را به آن اتصال ميدهد تا بتواند از حلقه به عنوان تکيهگاه استفاده کند. رشتهها را به دو قسمت تقسيم، و يک گره به حلقه ميزند، سپس چهار نخ را که هر کدام چهار لايه است از هم جدا کرده بافت را به صورت ضربدري آغاز ميکند.
براي شروع بافت، يک چهار لايه از رشته سمت چپ به سمت راست آورده و يک چهار لايه ديگر از سمت راست به سمت چپ آورده ميشود. از رشتههاي راست، چهار نخ رو را گرفته و از بين دو رشته سمت چپ رد کرده، سپس از چهار نخ زير سمت چپ بيرون آورده است. همين حرکت در ادامه با رشته رو که در سمت چپ است انجام مي شود، يعني، رشتههاي روي سمت چپ از بين دو رشته سمت راست رد شده از رشته زير سمت راست بيرون آورده شده و به سمت چپ ميرود.
مراحل بافت نوشته ورامين
جهت بافت ميبايست نخها
شيوه بافت به اين صورت ميباشد که: ابتدا نخهاي پنبهاي را به وسيله چرخ ريسندگي و چرخ ماسوره تهيهکرده و سپس در يک فضاي باز به وسيله تعدادي چوب نازک و هم اندازه به اصطلاح محلي "چلهها را دوانيد”. بعد نخهاي پيچيده شده به دور چوبها (فاصله هر کدام از چوبها يک متر ميباشد) را به دور يک چوب بزرگ و ثابت شده به نام "نوورد” ميپيچيند.
جهت بافت ميبايست نخها را با ماکو ردکرده و بعد از هر بار نخ ردشده دنده يا "دفتين” که به سمت جلو و عقب آورده ميشود، نخها کوبيده و پارچه بافته ميشود. وقتي ماکو از سمت راست رد ميشود پاتلک سمت چپ با پا به حرکت درآمده (و بالعکس) و وردها را جابهجا ميکند.
به هراندازه که پارچه بافته ميشود متي و دستکش به وسيله هنرمند به حرکت درميآيد تا پارچه بافتهشده جمع و به دور چوب قطوري به نام "بالين "پيچيده شود. هنر حولهبافي با ترکيب رنگها در کل پارچه و حاشيه کار با خلاقيت خود هنرمند توليد ميشود. البته ممکن است براي طراحي يک بافته از نمونههايي استفاده شود که در زمان گذشته کاربرد داشتهاست.
در حال حاضر اين محصول و دست بافته ارزشمند تنها توسط خانم قصابي به عنوان يک ميراث معنوي از گذشته به يادگار مانده و همچنان يکي از نشانههاي سنتي-فرهنگي اين شهر به حساب ميآيد.
ابزار و تجهيزات دستگاه حولهبافي به شرح ذيل ميباشد:
چرخ ماسوره: جهت ريسيدن و تهيه نخ کاربرد دارد.
چرخ ريسندگي( هرزه گر): نخهاي ريسيدهشده به صورت کلاف دور چرخ پيچيده ميشود.
گواسته(Gevaste): به هر يک از چوبها اطلاق ميشود که در زمين ثابت و نخهاي چله به دور آن پيچيده ميشود.
وجارک(Vejarak): به دو عدد چوب نسبتا ضخيم گفته ميشود که در اصطلاح، ميانه کار را دارند که نخها در حين بافت به هم نريزند.
ميان چوب: چوبي که کمي بالاتر از نوورد به کار ميرود و به بهتر نگداشتن نخهاي چله کمک ميکند.
هراستون ( (herastow: به مجموع وردها (چهار ورد) در دستگاه بافندگي گفته مي شود.
سلام عليک: دو تکه چوب است که به وسيله نخ به هراستون وصل است و باعث بالا و پايين آمدن وردها ميشود.
هوا کار: به نخهايي که هراستون و سلام عليک را به يک ميله فلزي نزديک سقف وصل کرده تا باعث بالا نگهداشتن آنها شود.
متي(matti): دو عدد چوب يک اندازه که بر روي پارچههاي بافته شده قرار ميگيرد تا مانع جمع شدن احتمالي پارچه شود.
ماکو: دستگاهي که نخ درون آن قرار ميگيرد و به کمک آن نخها از تار رد ميشوند.
دنده، دفتين: نخها بعد از اين که به وسيله ماکو رد شد، دفتين يا دنده ميشود.
دستکش: جنس آن از شاخ گوزن است و براي ثابت کردن بالين از آن استفاده ميشود.
بالين: چوبي است که پارچههاي بافته شده به دور آن پيچيده ميشود.
ماسوره: وسيلهاي است که نخ مورد نياز کار به دور آن پيچيده ميشود.
پاتلک(patelak): تکههاي چوبي هستندکه فقط از يک سر طولي سوراخ شده و با نخ نگهدارنده هراستون از زير دستگاه آويزان شده و با پاهاي بافنده به حرکت در ميآيد.
حمايل: چوبي که در گوشه سمت چپ جهت ثابت نگهداشتن چوبهاي چله به کارمي رود.
نوورد ( (Nouvard: چوبي است که چله بر روي آن پيچيده ميشود.
مواد مورد استفاده:
نخ پنبهاي، نخ ابريشم، نخ پشمي، نخ مصنوعي = اکروليک (صرفا براي پودگذاري از آن استفاده ميشود)، نخ کاموا (صرفا براي پودگذاري کاربرد دارد).
هنر حولهبافي با ترکيب رنگها با خلاقيت خود هنرمند توليد ميشود
حوله بافی از نشانههاي سنتي-فرهنگي شهر کیلان دماوند به حساب ميآيد
سابقه دستبافي در ايران به هزارههاي قبل از ميلاد ميرسد
حوله بافی کيلان دماوند
حولهبافي نوعي فرآورده نساجي سنتي است که به کمک دستگاه بافندگي توليد ميشود
سابقه دستبافي در ايران به هزارههاي قبل از ميلاد ميرسد و نخستين نشانهاي که از وجود پارچه منسوج در ايران موجود است، متعلق به 4000 سال قبل از ميلاد است، که طي حفريات انجام شده در شوش به دست آمده است.
در گذشته صنايع دستي؛ بدون آنکه کسي اطلاعات و آگاهي درباره آنها به جامعه بدهد، به عنوان بخشي از زندگي روزمره استفاده و از نسلي به نسل بعد منتقل ميشد. در روند تکاملي صنايع دستي غالبا مشاهده ميشود که اين صنايع در تقابل با صنايع جديد، از مباني و ريشه سنتي خود فاصله گرفته و دستخوش تغييرات دنياي مدرن شدهاند. رشته حوله بافي شهر کيلان دماوند نيز همچون رشتههاي ديگر صنايعدستي از اين قاعده مستثني نبوده و از نظر حجم توليد و مصرف بسيار محدود، کم تعداد و منحصر به فرد شدهاست. در اين نوع بافته مواد اوليه مورد استفاده نخ ميباشد که به عنوان پود لابهلای چله تنيده ميشود و توسط دفتين زده شده و در واقع طي سه مرحله، فرآيند بافت آن انجام ميشود.
حولهبافي نوعي فرآورده نساجي سنتي است که به کمک دستگاه بافندگي چهار وردي توليد ميشود. ازجمله خصوصيات اين رشته از صنايع دستي اين است، که اولا کليهي مراحل سهگانه بافندگي (ايجاد دهنهکار، پودگذاري و دفتين زدن) با حرکات دست و پا انجام ميشود. ثانيا امکان استفاده از پودهاي رنگي به ميزان نامحدود و همچنين تنوع طرح بافت با در اختيار داشتن و کنترل حرکات وردها ميسر ميشود.
حولهبافي تنها در اين شهر بافته ميشد و در گذشته در هر طايفهاي، يک نفر به اين کار مشغول بود که نه تنها در اين زمينه مايحتاج خود و خانواده خويش را تامين ميکردند، بلکه در اقتصاد خانواده هم نقش قابل ملاحظهاي داشتند. اين رشته را به اشتباه حولهبافي ناميدند، چون علاوه بر مصرف حوله حمام که جاذب رطوبتي خوبي است، در موارد ديگري از جمله سفره، لباس، چادر شب و شال،… نيز مورد استفاده قرار ميگيرد.
شيوه بافت به اين صورت ميباشد که: ابتدا نخهاي پنبهاي را به وسيله چرخ ريسندگي و چرخ ماسوره تهيهکرده و سپس در يک فضاي باز به وسيله تعدادي چوب نازک و هم اندازه به اصطلاح محلي "چلهها را دوانيد”. بعد نخهاي پيچيده شده به دور چوبها (فاصله هر کدام از چوبها يک متر ميباشد) را به دور يک چوب بزرگ و ثابت شده به نام "نوورد” ميپيچيند.
دودنی (صنایع دستی سیستان و بلوچستان)
دودنی بافی یکی از صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان است
از سالیان گذشته تا به امروز مردمان منطقه سیستان از دودنی به عنوان تزئین در منازل خود استفاده می نمایند و عقیده دارند این تزئین که از صنایع دستی قدیمی سیستان از آن نام می برند علاوه بر زینت منزل بعنوان چشم زخم و دفع چشم بد از مال و جان آنهاست .
متاسفانه امروزه با ورود تجملات و تزئینات خارجی بخصوص نوع چینی آن و تغییر نوع زندگی و همچنین تغییر نوع ساختمان سازی، این نوع تزئینات زیبا رو به نابودی و فراموشی است .
این تورهای تزئینی با گیاه علفی با برگ های ساده منقسم و گلهای زرد متمایل به سفید که در بسیاری از نقاط استان رویش دارد درست می شود و اساس این هنر از میوه این گیاه که نوعی خورجین کپسول مانند است و در ماههای اول سال به نهایت رشد خود می رسد بافته می شود .
مردمان منطقه سیستان از دودنی به عنوان تزئین در منازل خود استفاده می نمایند