ايشان از تزيينات ديگري به نام گلماله استفاده ميکند که در اکثر بافتهاي عشايري همه مناطق کاربرد دارد.
از سوي ديگر، سي الي چهل رشته نخ به طول 20 الي 25 سانتيمتر تهيه و (تعداد نخها بر اساس کوچکي و بزرگي گلماله است) رشتهها را از وسط دو لا کرده، حلقهاي جهت اتصال رشتهها در محل تاشدن رشته درست ميشود.
جهت محکم شدن اين حلقه به رشتهها پس از چند بار پيچيدن دور رشتهها با جوالدوز دوخت نخ حلقه را گرفته، از سر به درون رشتهها برده و کور ميکند. انتهاي رشتهها با قيچي صاف ميشود. ويژگي گل مالههاي حاج حسيني اين است، که در تمام بافتها نخ پيچي حلقه همرنگ رشتهها است. براي تزيين بعضا، در اتصال گل ماله به رشمه، يک عدد خرمهره هم متصل ميشود.
برخلاف پوششهاي اسب، که اکثرا دلايل بهداشتي و يا حفاظتي دارد، پوششهاي شتر، به استثنا ـ جهاز شترـ صرفا جنبه زينتي دارند. ممکن است تصور شود ساختن اين پوششها به قصد پوشاندن قسمتهاي ناهمگون و نامتناسب شتر است. اما اين نظريه هيچ پايه و اساسي ندارد، زيرا تا کنون چنين فرضيهاي از جانب شترداران و زنان آنها که سازنده پوششهاي شتر هستند، شنيده نشده است.
در فرهنگ اين مردم، شتر حيواني است کامل و مثل ديگر مخلوقات خداوند مبرا و بينقص، اما زينتپذير. و اين زينتپذيري به دلي نقص پوشي نيست و آنها تنها در مراسم جشن و عروسي به تزيين شتر ميپردازند. البته در مجالس تعزيه نيز از تزينات شتر استفاده ميشود.
تزيينات شتر شامل چند دسته است، که هر کدام در ارتباط با قسمتي از بدن اوست.
افسار شتر: معمولا از الياف بافته شده پشم درست ميشود.
کلاه (سربند)، روبند و پوزهبند: نوارها و تزيينات سر و صورت شتر است. پوزه بند با نواري به پشت سر شتر وصل ميشود و زنگولهاي نيز دارد، که افسار از آن منشعب ميگردد. وي به اين نمونهها در اصطلاح محلي آبسال ميگويد.
گردنبند و پهلوبند: براي گردن و پهلوهاي شتر استفاده ميشود. عمدتا در نوارهاي گردن شتر جاي زنگوله نيز تعبيه ميشود. وي در اصطلاح محلي به اين نمونهها گلابسال ميگويد. در اين بافتهها، فضاي خالي مثلث در گردن شتر ميرود به طوريکه بافت نوشتههاي «يا ابوالفضل» ، «يا حضرت محمد» و «الله اکبر» در جلوي شتر ميآيد. شيوه بافت نوار در هر سه، تار و پود چهار لايه است.
زانوبند: از ديگرتزيينات شتر است، که به زانوهايش بسته ميشود که بافت نوار آن هم چهار لايه تار و پود و تزيينات آن داراي سه رديف توري و گلماله است. لازم به ذکر است، که تنها نقشي که حاج حسيني در ابتدا و انتهاي بافت کتيبهها استفاده ميکند، نقش حوض است.
از نمونههاي موجود تنها يک کلاه شتر لر فارس و يک کلاه شتر قشقايي است که، نوشتهدار است و نام بافنده در نوار آن بافته شده است. همچنين در يک جل قشقايي و يک گردنبند شتر قشقايي، تاريخ بافت در نوار بافته شده است.
ابزار و وسايل مورد استفاده:
قيچي: براي چيدن نخ هاي اضافي در حين و اتمام بافت استفاده ميشود.
جوالدوز دوخت: اين نوع جوالدوز بيشتر در دوخت جهاز شتر و بافتهاي ظريف و ترميم بافت نوشتهها کاربرد دارد.
جوالدوز بافت: جنس آن از آهن است و 23 سانتيمتر طول دارد. سمت چپ سوراخدار و سمت راست نوک باريک است.
دوک: جهت پيچيدن نخهاي چهار لايه به کار ميرود. نخ به چوب محوري دوک محکم شده، ادامه آن به انتهاي محور، جايي که شيار دارد، متصل ميشود. سپس محور دوک را به زمين تکيه داده، سر ديگر را با سر انگشت به حالت ايستاده نگهداشته، دوک چرخانده ميشود. چرخش دوک موجب پيچش نخ به اندازه و طول دلخواه ميگردد.
کفي: اين ابزار از جنس آهن است و جهت تکيهگاه جوالدوز به هنگام دوخت کاربرد دارد، همچنين محافظ کف دست بافنده است.
مواد مورد استفاده:
نخ: نخ به کار رفته در بافتها، تماما از کرک گوسفند استراليايي شماره يک است. رنگ کرکهاي مورد استفاده بيشتر چهار رنگ آبي، قرمز، زرد و سبز است، بعضا رنگ صورتي نيز استفاده ميشود.
خرمهره: جهت تزيين بافتهاي مختلف مورد استفاده قرار ميگيرد.
بافت نوشته ورامين
ورامين، مجموعه زيادي از گروههاي قومي مختلف ايران را در خود جمع کرده است. هر يک از اين اقوام، که داراي بافتههاي خاص خود هستند، پس از همجواري، تاثير متقابلي بر يکديگر داشته و مجموعه بينظيري از بافتههاي متنوع ايجاد کردهاند. برخي، جنبه فني و ساختاري داشته و برخي به نقش و ترکيببندي مربوط ميشده و گاهي هم اثراتي روي اندازه و کاربرد دستهاي از بافتهها داشته است. در اکثر بافتههاي اقوام مختلف، وجوه مشترک ديده ميشود که يادر مبناي ساختاري و يا در نحوه مصرفشان يکسان ميباشند.
منتها در بين آنها، بافتهايي موجود ميباشد که در نوع خود جالب و ديدني است. از جمله اين بافتهها، ميتوان به بافت نوشتههاي پيرمرد جواد آبادي اشاره کرد. مرتضي حاج حسيني جواد آبادي، متولد 1317 اهل جواد آباد ورامين که از سال 1340 به تهران عزيمت کرده و تا به حال در شهر تهران سکني گزيده است. پدر حاج حسيني نيز، از ساکنين بومي ورامين بوده، در حاليکه پدربزرگش از اردستانيهاست و اينگونه به نظر ميرسد که، از دو نسل قبل در روستاي جواد آباد مستقر شدند.
هنرمند مورد نظر پس از سالها به انگيزه تعزيه ماه محرم، مجددا شروع به بافت نوشته و تزيينات شتر ميکند. ايشان جدا از تزيينات شتر (آبسال، گلابسال، زانوبند، گردنبند و … ) دو عدد پرچم ايران نيز بافته که نوار آن به طول بيش ُميباشد و نام دوازده امام و چهارده معصوم بر روي آن کتيبهبافي شده است.
بافت نوشته ورامين
نکته حايز اهميت در بافتههاي نواري شکل آقاي حاج حسيني، کلمات نوشته شده با تکنيک تار و پود چهار لايه است. پرچمهاي بافته شده نيز با تکنيک کتيبه بافي (بافت نوشتههاي نواري) و تورهاي بافته شده از رشمه و تزيينات گل ماله (هر کدام به طول بيش از 5 متر) است، که کاربرد و استفاده آن در جلوي دستههاي ماه محرم بالاخص روز تاسوعا و عاشورا ست.
بافت نوشته مذکور، از شيوههاي تحسين برانگيزي است که در آن تنها از ابزار جوالدوزبافت استفاده ميشود. نگهداشتن تارها به هيچ دستگاهي نياز ندارد و تنها با حلقهاي چند لايه از نخ و يا حلقهاي فلزي نگهداري ميشود. آنچه که در اين نوع بافت حايز اهميت است، چهار لايهبودن تارها و استفاده از دو رنگ ترجيحا متضاد در تاباندن چهار لايهاي هر تار است.پود، با جوالدوز بافتني رد ميشود و بايد نخ آن همرنگ نوشتههاي بافت باشد. هنگام رد کردن پود و بازي با چهار لايه تارها، نقطه گذاري انجام ميشود و به اين ترتيب رنگ نخ حروف از رنگ نخ زمينه جدا ميگردد. اين بافتهها در عرض حداکثر به 15 سانتيمتر ميرسد و طول آن بسته به نوع کاربرد اثر متفاوت است.
براي پودکشي، بافنده از رج اول شروع به کشيدن پودها ميکند. لبهپودهاي آزاد گذاشته شده را، با سر جوالدوز يک بار از سمت راست و به دنبال آن از پود آزاد سمت چپ بافته را ميکشد. در حين کشيدن، کل بافت را با دست چپ ميگيرد.پودها را به حدي ميکشد که بافت اندکي خم شود و در انتهاي کار تارها را کور ميکند. بعد از آن مابقي تارهاي اضافي، چيده و يا به پشت بافت دوخته شود. همچنين رشمه در اکثر بافتهاي عشايري موجود است.
مرتضي حاج حسيني، رشمهها را از چهار رشته نخ چهارلا تهيه ميکند. حلقهاي از نخ درست کرده، يک سر چهار رشته را به آن اتصال ميدهد تا بتواند از حلقه به عنوان تکيهگاه استفاده کند. رشتهها را به دو قسمت تقسيم، و يک گره به حلقه ميزند، سپس چهار نخ را که هر کدام چهار لايه است از هم جدا کرده بافت را به صورت ضربدري آغاز ميکند.
براي شروع بافت، يک چهار لايه از رشته سمت چپ به سمت راست آورده و يک چهار لايه ديگر از سمت راست به سمت چپ آورده ميشود. از رشتههاي راست، چهار نخ رو را گرفته و از بين دو رشته سمت چپ رد کرده، سپس از چهار نخ زير سمت چپ بيرون آورده است. همين حرکت در ادامه با رشته رو که در سمت چپ است انجام مي شود، يعني، رشتههاي روي سمت چپ از بين دو رشته سمت راست رد شده از رشته زير سمت راست بيرون آورده شده و به سمت چپ ميرود.
مراحل بافت نوشته ورامين
جهت بافت ميبايست نخها
شيوه بافت به اين صورت ميباشد که: ابتدا نخهاي پنبهاي را به وسيله چرخ ريسندگي و چرخ ماسوره تهيهکرده و سپس در يک فضاي باز به وسيله تعدادي چوب نازک و هم اندازه به اصطلاح محلي "چلهها را دوانيد”. بعد نخهاي پيچيده شده به دور چوبها (فاصله هر کدام از چوبها يک متر ميباشد) را به دور يک چوب بزرگ و ثابت شده به نام "نوورد” ميپيچيند.
جهت بافت ميبايست نخها را با ماکو ردکرده و بعد از هر بار نخ ردشده دنده يا "دفتين” که به سمت جلو و عقب آورده ميشود، نخها کوبيده و پارچه بافته ميشود. وقتي ماکو از سمت راست رد ميشود پاتلک سمت چپ با پا به حرکت درآمده (و بالعکس) و وردها را جابهجا ميکند.
به هراندازه که پارچه بافته ميشود متي و دستکش به وسيله هنرمند به حرکت درميآيد تا پارچه بافتهشده جمع و به دور چوب قطوري به نام "بالين "پيچيده شود. هنر حولهبافي با ترکيب رنگها در کل پارچه و حاشيه کار با خلاقيت خود هنرمند توليد ميشود. البته ممکن است براي طراحي يک بافته از نمونههايي استفاده شود که در زمان گذشته کاربرد داشتهاست.
در حال حاضر اين محصول و دست بافته ارزشمند تنها توسط خانم قصابي به عنوان يک ميراث معنوي از گذشته به يادگار مانده و همچنان يکي از نشانههاي سنتي-فرهنگي اين شهر به حساب ميآيد.
ابزار و تجهيزات دستگاه حولهبافي به شرح ذيل ميباشد:
چرخ ماسوره: جهت ريسيدن و تهيه نخ کاربرد دارد.
چرخ ريسندگي( هرزه گر): نخهاي ريسيدهشده به صورت کلاف دور چرخ پيچيده ميشود.
گواسته(Gevaste): به هر يک از چوبها اطلاق ميشود که در زمين ثابت و نخهاي چله به دور آن پيچيده ميشود.
وجارک(Vejarak): به دو عدد چوب نسبتا ضخيم گفته ميشود که در اصطلاح، ميانه کار را دارند که نخها در حين بافت به هم نريزند.
ميان چوب: چوبي که کمي بالاتر از نوورد به کار ميرود و به بهتر نگداشتن نخهاي چله کمک ميکند.
هراستون ( (herastow: به مجموع وردها (چهار ورد) در دستگاه بافندگي گفته مي شود.
سلام عليک: دو تکه چوب است که به وسيله نخ به هراستون وصل است و باعث بالا و پايين آمدن وردها ميشود.
هوا کار: به نخهايي که هراستون و سلام عليک را به يک ميله فلزي نزديک سقف وصل کرده تا باعث بالا نگهداشتن آنها شود.
متي(matti): دو عدد چوب يک اندازه که بر روي پارچههاي بافته شده قرار ميگيرد تا مانع جمع شدن احتمالي پارچه شود.
ماکو: دستگاهي که نخ درون آن قرار ميگيرد و به کمک آن نخها از تار رد ميشوند.
دنده، دفتين: نخها بعد از اين که به وسيله ماکو رد شد، دفتين يا دنده ميشود.
دستکش: جنس آن از شاخ گوزن است و براي ثابت کردن بالين از آن استفاده ميشود.
بالين: چوبي است که پارچههاي بافته شده به دور آن پيچيده ميشود.
ماسوره: وسيلهاي است که نخ مورد نياز کار به دور آن پيچيده ميشود.
پاتلک(patelak): تکههاي چوبي هستندکه فقط از يک سر طولي سوراخ شده و با نخ نگهدارنده هراستون از زير دستگاه آويزان شده و با پاهاي بافنده به حرکت در ميآيد.
حمايل: چوبي که در گوشه سمت چپ جهت ثابت نگهداشتن چوبهاي چله به کارمي رود.
نوورد ( (Nouvard: چوبي است که چله بر روي آن پيچيده ميشود.
مواد مورد استفاده:
نخ پنبهاي، نخ ابريشم، نخ پشمي، نخ مصنوعي = اکروليک (صرفا براي پودگذاري از آن استفاده ميشود)، نخ کاموا (صرفا براي پودگذاري کاربرد دارد).
هنر حولهبافي با ترکيب رنگها با خلاقيت خود هنرمند توليد ميشود
حوله بافی از نشانههاي سنتي-فرهنگي شهر کیلان دماوند به حساب ميآيد
سابقه دستبافي در ايران به هزارههاي قبل از ميلاد ميرسد
حوله بافی کيلان دماوند
حولهبافي نوعي فرآورده نساجي سنتي است که به کمک دستگاه بافندگي توليد ميشود
سابقه دستبافي در ايران به هزارههاي قبل از ميلاد ميرسد و نخستين نشانهاي که از وجود پارچه منسوج در ايران موجود است، متعلق به 4000 سال قبل از ميلاد است، که طي حفريات انجام شده در شوش به دست آمده است.
در گذشته صنايع دستي؛ بدون آنکه کسي اطلاعات و آگاهي درباره آنها به جامعه بدهد، به عنوان بخشي از زندگي روزمره استفاده و از نسلي به نسل بعد منتقل ميشد. در روند تکاملي صنايع دستي غالبا مشاهده ميشود که اين صنايع در تقابل با صنايع جديد، از مباني و ريشه سنتي خود فاصله گرفته و دستخوش تغييرات دنياي مدرن شدهاند. رشته حوله بافي شهر کيلان دماوند نيز همچون رشتههاي ديگر صنايعدستي از اين قاعده مستثني نبوده و از نظر حجم توليد و مصرف بسيار محدود، کم تعداد و منحصر به فرد شدهاست. در اين نوع بافته مواد اوليه مورد استفاده نخ ميباشد که به عنوان پود لابهلای چله تنيده ميشود و توسط دفتين زده شده و در واقع طي سه مرحله، فرآيند بافت آن انجام ميشود.
حولهبافي نوعي فرآورده نساجي سنتي است که به کمک دستگاه بافندگي چهار وردي توليد ميشود. ازجمله خصوصيات اين رشته از صنايع دستي اين است، که اولا کليهي مراحل سهگانه بافندگي (ايجاد دهنهکار، پودگذاري و دفتين زدن) با حرکات دست و پا انجام ميشود. ثانيا امکان استفاده از پودهاي رنگي به ميزان نامحدود و همچنين تنوع طرح بافت با در اختيار داشتن و کنترل حرکات وردها ميسر ميشود.
حولهبافي تنها در اين شهر بافته ميشد و در گذشته در هر طايفهاي، يک نفر به اين کار مشغول بود که نه تنها در اين زمينه مايحتاج خود و خانواده خويش را تامين ميکردند، بلکه در اقتصاد خانواده هم نقش قابل ملاحظهاي داشتند. اين رشته را به اشتباه حولهبافي ناميدند، چون علاوه بر مصرف حوله حمام که جاذب رطوبتي خوبي است، در موارد ديگري از جمله سفره، لباس، چادر شب و شال،… نيز مورد استفاده قرار ميگيرد.
شيوه بافت به اين صورت ميباشد که: ابتدا نخهاي پنبهاي را به وسيله چرخ ريسندگي و چرخ ماسوره تهيهکرده و سپس در يک فضاي باز به وسيله تعدادي چوب نازک و هم اندازه به اصطلاح محلي "چلهها را دوانيد”. بعد نخهاي پيچيده شده به دور چوبها (فاصله هر کدام از چوبها يک متر ميباشد) را به دور يک چوب بزرگ و ثابت شده به نام "نوورد” ميپيچيند.
دودنی (صنایع دستی سیستان و بلوچستان)
دودنی بافی یکی از صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان است
از سالیان گذشته تا به امروز مردمان منطقه سیستان از دودنی به عنوان تزئین در منازل خود استفاده می نمایند و عقیده دارند این تزئین که از صنایع دستی قدیمی سیستان از آن نام می برند علاوه بر زینت منزل بعنوان چشم زخم و دفع چشم بد از مال و جان آنهاست .
متاسفانه امروزه با ورود تجملات و تزئینات خارجی بخصوص نوع چینی آن و تغییر نوع زندگی و همچنین تغییر نوع ساختمان سازی، این نوع تزئینات زیبا رو به نابودی و فراموشی است .
این تورهای تزئینی با گیاه علفی با برگ های ساده منقسم و گلهای زرد متمایل به سفید که در بسیاری از نقاط استان رویش دارد درست می شود و اساس این هنر از میوه این گیاه که نوعی خورجین کپسول مانند است و در ماههای اول سال به نهایت رشد خود می رسد بافته می شود .
مردمان منطقه سیستان از دودنی به عنوان تزئین در منازل خود استفاده می نمایند
گُمبول بافی صنایع دستی کهگيلويه و بويراحمد
تزئینات در زندگی عشایری از جنس خود این زندگی است. عشایر نظیر سایر اقشار مردم در عزا و عروسی، در شادی و غم آئین ها و مراسم خاص خود را دارند. برای تزئین مراسم عروسی و شادی از بافته های رنگی به نام گمبول با ضم «گ» استفاده می شود. به این منظور بندی بافتنی را تهیه می کنند و به فاصله هر 20 سانتی متر نظیر ریسه های رنگی مراسم عروسی از نخ های رنگی پشمی یا کاموایی گلوله های نخی درست می کنند و آویزان می نمایند.
گمبول در اندازه های مختلف و برای مصارف مختلف تهیه می شود. کمبول های درشت و پشمی برای طناب سیاه چادر و گمبول های ریز دکمه ای برای تزئین خورجین و نظیر آن استفاده می شود. حتی برای نوار روی آلاچیق ها نیز از گمبول های رنگی استفاده می گردد. از دیگر مصارف گمبول، تزئین جل اسب، تزئینات گلیم و جاجیم مورد استفاده در چینش بافتنی ها است که روی بافتنی های تزئینی منزل کشیده شده و به عنوان پرده ای رنگین استفاده می گردد.
طول گمبول ها به طور متوسط 15 سانتی متر و خط سر آنها 5 تا 8 سانتی متر می باشد و برای محکم شدن و وانرفتن بند ها، با نخ و سوزن این بند ها را به هم می دوزند. محل آویز گمبول ها نیز می تواند یک بند به قطر 2 تا 5 سانتی متر باشد و یا نواری به عرض 10 تا 7 سانتی متر تهیه گردد و گمبول ها از آن آویزان گردند.
گمبول در اندازه های مختلف و برای مصارف مختلف تهیه می شود
هنر توبافی در خراشاد
پارچه بافی سنتی خراشاد از مهمترین صنایع دستی استان خراسان جنوبی است
خراسان جنوبی منطقه ای تاریخی است که صنایع دستی بسیاری در آن تولید می شود. خراسان جنوبی سرزمین بافت های طبیعی و فضاهای روستایی متفاوت است و بر اساس امکانات موجود در آن هنرهای متناسب با زیستگاه بوجود آمده است . هنرمندان این سرزمین از مواد طبیعی بهره می گیرند و حاصل هنرشان دست بافت های زیبایی است که چشم هر بیننده ای را به خود جلب می کند.
خُراشاد روستایی است واقع در ۲۴ کیلومتری جنوب شرقی بیرجند. پارچه بافی سنتی خراشاد یا توبافی به زبان محلی، یکی از مهمترین صنایع دستی استان خراسان جنوبی است به طوریکه تنها صنعت دستی این استان است که نامزد دریافت مهر اصالت از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور شده است.
برای بافتن پارچه به روش سنتی، توباف ابتدا مواد اولیه از قبیل پنبه، ابریشم یا کرک را تهیه می کند و پس از آن از این مواد نخ می ریسد. در مرحله بعد نخ های به دست آمده را می جوشاند و برای ضخیم کردن آنها از آرد استفاده می کند. سپس به کمک این پارچه ها و چرخ پارچه بافی ، محصول نهایی به دست می آید. محصولی لطیف و بی نیاز از پیرایه های بدلی که تن را آرامش می بخشد و آب و هوای سوزان کویر را قابل تحمل می کند.
چیخ صنایع دستی استان کرمانشاه
از چیخ برای حصار کشی در داخل سیاه چادر استفاده می شود
چیخ در واقع همان حصارهای داخل سیاه چادر یا داوار می باشد که از بافت نی و نخ به دست می آید . وقتی سیاه چادر را بر پا می کنند فضای داخل آن را به وسیله چیخ می آرایند . اگر چیخ را برای جدا کردن مهمانسرا در چادر استفاده کنند ، ظرافت در بافت و بکار بردن نخهای رنگی متنوع ، بیشتر رعایت می شود . بافت چیخ در زندگی عشایری توسط زنان انجام می شود ، به این صورت که ابتدا مقداری نی توسط زنان و دختران جمع آوری می شود ، سپس تعدادی سنگ به منظور پیچیدن تار و پود به دور چیخ ، مهیا شده و بافت چیخ توسط کسی که در این کار تبحر دارد ، به کمک دیگران آغاز می گردد .
این کار نیاز به صبر و ظرافت و دقت دارد تا نظم در کنار ذوق و سلیقه قرار گرفته و نتیجه ای دلنشین پدید آید . از چیخ برای حصار کشی در اطراف داوار و فضاهای داخلی آن و حتی به عنوان حصاری جهت نگهداری حیوانات و احشام استفاده می شود .
شنایی با هنر تاچهبافی
اچهبافی یکی از شاخههای بافتههای داری و زیراندازهای ایران و رشتهی بومی استان چهارمحالوبختیاري است.
تاچه دستبافتهای كیسهمانند با تکنیک گلیمباف است که در برخی از نقاط استان چهارمحالوبختیاري براي نگهداري و جابهجایی حبوبات، غلات و آرد گندم مورد استفاده قرار میگیرد.
این دستبافته توسط عشایر ترک قشقایی در منطقهی چهارمحال تولید میشود و نام تاچه نیز برگرفته از تایچا بهمعنی گونی کوچک است.
استان چهارمحال و بختیاري مهمترین مرکز تاچهبافی در ایران است.
تاچه با طرحها و رنگهای گوناگون بافته می شود . مواد اولیهی تاچهبافی نخ پشمی برای پود
، نخ پنبه برای تار (چله) و رنگدانه است. ابزارهای تاچهبافی دار گلیمبافی، دفتین و تیغ است.
منبع:barzaan.com
هنر شیر دنگ بافی
دست زنان روستایی و عشایری، گنج این مردمان است. اینان زندگی را در تار و پود گلیم ها و شیردِنگها می بافند و به نمایش می گذارند، زندگی ای شاده، روحیه ای لطیف و عاطفه ای سرشار از نقش و نگارها و رنگهای شاد و سرزنده بافته هایشان پیداشت، نوارهای رنگارنگ و نقش دار شیردنگ نمایانگر مراسم شادی و سرور قوم بختیاری است. این مردم در جشن ها و عروسی ها بر سر سیاه چادرها و در خانه ها این نوارهای تزیینی را آویزان می کنند و به این ترتیب پیغام شادی خود را به میهمانان و آشنایان می رسانند.
"شیردنگ” در اندازه های متفاوت و رنگهای زیا و جذاب بافته می شود. زن هنرمند، این نوارها را با بسم ا… شروع به بافتن می کند و امیدوار است که رشته ی شادی های هیچ کس گسسته و پاره نشود.
شیر دنگ در مراسم جشن و شادی برای تزیین سیاه چادر استفاده می شود
یکی از صنایعدستی تزیینی_کاربردی استان چهارمحال و بختیاری شیر دنگ بافی است. شیر دنگ بافی جنبهی خودمصرفی دارد. ازنظر بافت همانند وریس است، تفاوت عمدهی آن با وریس در عرض کم و طول زیاد و همچنین تعبیهی منگوله ها (آویز های پشمی الوان) بهمنظور زیبایی است.
مواد اولیه عمده در تولید و بافت شیر دنگ از بهترین نوع پشمهای بهاره است که زنان عشایر با ظرافت خاصی بهوسیلهی ابزار سادهای به نام پیلی بهصورت رشتهی نازکی میریسند و پسازآن به روش رنگرزی گیاهی (سنتی) به رنگ های شاد و با طراوت رنگآمیزی کرده و بعدازآن بر اساس طرح های ذهنی شروع به بافت میکنند.
مواد اولیه عمده در تولید و بافت شیر دنگ از بهترین نوع پشمهای بهاره است
کاربرد شیردنگ اکثراً در جلوی سیاهچادر (بهون) جهت تزیین سیاهچادر است. شیر دنگ در مراسم جشن و شادی استفاده گستردهتری دارد. به صورتی که برپایی هر مراسم جشن بدون انجام تزیینات با شیر دنگ امکانپذیر نیست.
اکثر نقوش بافتهشده در شیر دنگ نقوش هندسی شکسته و نیز نقش حیوانات درزمینهی آن است. حفظ و نگهداری آن دوری از آتش، عدم صدمه به تاروپود و شستشوی آن در آب روان است.
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته